آیا رستاخیز براى حیوانات هم وجود دارد؟
آیا رستاخیز براى حیوانات هم وجود دارد؟
شک نیست که نخستین شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تکلیف و مسئولیت است، طرفداران این عقیده مىگویند مدارکى در دست است که نشان مىدهد حیوانات نیز به اندازه خود داراى درک و فهمند، از جمله:
زندگى بسیارى از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفتانگیزى است که روشنگر سطح عالى فهم و شعور آنها است کیست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفتانگیز لانه و کندو، سخنانى نشنیده باشد، و بر درک و شعور تحسینآمیز آنها آفرین نگفته باشد؟ گرچه بعضى میل دارند همه اینها را یک نوع الهام غریزى بدانند، اما هیچ دلیلى بر این موضوع در دست نیست که اعمال آنها به صورت ناآگاه (غریزه بدون عقل) انجام مىشود.
چه مانعى دارد که این اعمال همانطور که ظواهرشان نشان مىدهد ناشى از عقل و درک باشد؟ بسیار مىشود که حیوانات بدون تجربه قبلى در برابر حوادث پیشبینى نشده دست به ابتکار مىزنند، مثلًا گوسفندى که در عمرش گرگ را ندیده براى نخستین بار که آن را مىبیند به خوبى خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند براى دفاع از خود و نجات از خطر متوسل مىشود.
علاقهاى که بسیارى از حیوانات تدریجا به صاحب خود پیدا مىکنند شاهد دیگرى براى این موضوع است، بسیارى از سگهاى درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتى فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگذار مهربان رفتار مىکنند.
داستانهاى زیادى از وفاق حیوانات و اینکه آنها چگونه خدمات انسانى را جبران مىکنند در کتابها و در میان مردم شایع است که همه آنها را نمیتوان افسانه دانست. و مسلم است آنها را به آسانى نمىتوان ناشى از غریزه دانست، زیرا غریزه معمولًا سرچشمه کارهاى یکنواخت و مستمر است، اما اعمالى که در شرایط خاصى که قابل پیشبینى نبوده بعنوان عکس العمل انجام مىگردد به فهم و شعور شبیهتر است تا به غریزه.
هم امروز بسیارى از حیوانات را براى مقاصد قابل توجهى تربیت مىکنند، سگهاى پلیس براى گرفتن جنایتکاران، کبوترها براى رساندن نامهها، و بعضى از حیوانات براى خرید جنس از مغازهها، و حیوانات شکارى براى شکار کردن، آموزش مىبینند و وظائف سنگین خود رابا دقت عجیبى انجام مىدهند، (امروز حتى براى بعضى از حیوانات رسما مدرسه افتتاح کردهاند)
از همه اینها گذشته، در آیات متعددى از قرآن، مطالبى دیده مىشود که دلیل قابل ملاحظهاى براى فهم و شعور بعضى از حیوانات محسوب مىشود، داستان فرار کردن مورچگان از
برابر لشکر سلیمان، و داستان آمدن هدهد به منطقه «سبا و یمن» و آوردن خبرهاى هیجانانگیزبراى سلیمان شاهد این مدعا است.
در روایات اسلامى نیز احادیث متعددى در زمینه رستاخیز حیوانات دیده مىشود، از جمله: از ابوذر نقل شده که مىگوید: ما خدمت پیامبر (ص) بودیم که در پیش روى ما دو بز به یکدیگر شاخ زدند، پیغمبر (ص) فرمود، مىدانید چرا اینها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه، پیامبر (ص) فرمود ولى خدا مىداند چرا؟ و به زودى در میان آنها داورى خواهد کرد،( تفسیر مجمع البیان و نور الثقلین).
و در روایتى از طرق اهل تسنن از پیامبر نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود: ان الله یحشر هذه الامم یوم القیامة و یقتص من بعضها لبعض حتى یقتص للجماء من القرناء خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت بر مىانگیزاند و قصاص بعضى را از بعضى مىگیرد، حتى قصاص حیوانى که شاخ نداشته و دیگریبىجهت باو شاخ زده است از او خواهد گرفت.
در آیه 5 سوره تکویر نیز مىخوانیم و اذا الوحوش حشرت هنگامیکه وحوش محشور مىشوند اگر معنى این آیه را حشر در قیامت بگیریم (نه حشر و جمع بهنگام پایان این دنیا) یکى دیگر از دلایل نقلى بحث فوق خواهد بود.
شک نیست که نخستین شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تکلیف و مسئولیت است، طرفداران این عقیده مىگویند مدارکى در دست است که نشان مىدهد حیوانات نیز به اندازه خود داراى درک و فهمند، از جمله:
زندگى بسیارى از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفتانگیزى است که روشنگر سطح عالى فهم و شعور آنها است کیست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفتانگیز لانه و کندو، سخنانى نشنیده باشد، و بر درک و شعور تحسینآمیز آنها آفرین نگفته باشد؟ گرچه بعضى میل دارند همه اینها را یک نوع الهام غریزى بدانند، اما هیچ دلیلى بر این موضوع در دست نیست که اعمال آنها به صورت ناآگاه (غریزه بدون عقل) انجام مىشود.
چه مانعى دارد که این اعمال همانطور که ظواهرشان نشان مىدهد ناشى از عقل و درک باشد؟ بسیار مىشود که حیوانات بدون تجربه قبلى در برابر حوادث پیشبینى نشده دست به ابتکار مىزنند، مثلًا گوسفندى که در عمرش گرگ را ندیده براى نخستین بار که آن را مىبیند به خوبى خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند براى دفاع از خود و نجات از خطر متوسل مىشود.
علاقهاى که بسیارى از حیوانات تدریجا به صاحب خود پیدا مىکنند شاهد دیگرى براى این موضوع است، بسیارى از سگهاى درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتى فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگذار مهربان رفتار مىکنند.
داستانهاى زیادى از وفاق حیوانات و اینکه آنها چگونه خدمات انسانى را جبران مىکنند در کتابها و در میان مردم شایع است که همه آنها را نمیتوان افسانه دانست. و مسلم است آنها را به آسانى نمىتوان ناشى از غریزه دانست، زیرا غریزه معمولًا سرچشمه کارهاى یکنواخت و مستمر است، اما اعمالى که در شرایط خاصى که قابل پیشبینى نبوده بعنوان عکس العمل انجام مىگردد به فهم و شعور شبیهتر است تا به غریزه.
هم امروز بسیارى از حیوانات را براى مقاصد قابل توجهى تربیت مىکنند، سگهاى پلیس براى گرفتن جنایتکاران، کبوترها براى رساندن نامهها، و بعضى از حیوانات براى خرید جنس از مغازهها، و حیوانات شکارى براى شکار کردن، آموزش مىبینند و وظائف سنگین خود رابا دقت عجیبى انجام مىدهند، (امروز حتى براى بعضى از حیوانات رسما مدرسه افتتاح کردهاند)
از همه اینها گذشته، در آیات متعددى از قرآن، مطالبى دیده مىشود که دلیل قابل ملاحظهاى براى فهم و شعور بعضى از حیوانات محسوب مىشود، داستان فرار کردن مورچگان از
برابر لشکر سلیمان، و داستان آمدن هدهد به منطقه «سبا و یمن» و آوردن خبرهاى هیجانانگیزبراى سلیمان شاهد این مدعا است.
در روایات اسلامى نیز احادیث متعددى در زمینه رستاخیز حیوانات دیده مىشود، از جمله: از ابوذر نقل شده که مىگوید: ما خدمت پیامبر (ص) بودیم که در پیش روى ما دو بز به یکدیگر شاخ زدند، پیغمبر (ص) فرمود، مىدانید چرا اینها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه، پیامبر (ص) فرمود ولى خدا مىداند چرا؟ و به زودى در میان آنها داورى خواهد کرد،( تفسیر مجمع البیان و نور الثقلین).
و در روایتى از طرق اهل تسنن از پیامبر نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود: ان الله یحشر هذه الامم یوم القیامة و یقتص من بعضها لبعض حتى یقتص للجماء من القرناء خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت بر مىانگیزاند و قصاص بعضى را از بعضى مىگیرد، حتى قصاص حیوانى که شاخ نداشته و دیگریبىجهت باو شاخ زده است از او خواهد گرفت.
در آیه 5 سوره تکویر نیز مىخوانیم و اذا الوحوش حشرت هنگامیکه وحوش محشور مىشوند اگر معنى این آیه را حشر در قیامت بگیریم (نه حشر و جمع بهنگام پایان این دنیا) یکى دیگر از دلایل نقلى بحث فوق خواهد بود.